ساختن خاطرات دروغین!

چگونه خاطرات دروغین می توانند ما را در چرخه سوء استفاده به دام بیاندازند
آگاهی و تشخیص دستکاری حافظه کاذب کلید حفظ استقلال یا رهایی است.
حافظه ما را شکل می دهد. باورها، افکار، ترسها، عقلانیتهای ما – همه توسط تجربیات گذشته ما در قالب حافظه شکل میگیرند. خاطرات ما را به گذشته پیوند می دهند و به ما کمک می کنند تا حال را درک کنیم. برعکس، تجربیات کنونی ما نیز خاطرات گذشته ما را شکل می دهد و اطلاعات جدید می تواند درک ما را از چیزهایی که تجربه کرده ایم منحرف کند. بنابراین، چه اتفاقی می افتد زمانی که حافظه ما دستکاری می شود؟ میتوانیم متقاعد شویم که خاطراتمان اشتباه است، یا بدتر از آن، رویدادهایی را تجربه کردهایم که حتی هرگز رخ ندادهاند. خاطرات نادرست را می توان به عنوان یک ابزار قدرتمند کنترل استفاده کرد. در دستان یک سوء استفاده کننده، یک رهبر فرقه، یا حتی یک درمانگر بیش از حد غیرتمند اما آموزش ندیده، خاطرات نادرست می تواند درک فرد را از همه چیز در اطراف خود از بین ببرد و بی اعتمادی را در خانواده، دوستان – حتی در ذهن خود آنها ایجاد کند – آنها را به شدت مستعد ابتلا به این بیماری کند. نفوذ و دستکاری ناروا
حافظه کاذب چیست؟
حافظه کاذب به پدیدهای اطلاق میشود که در آن رویدادهایی را به یاد میآوریم که هرگز رخ ندادهاند، یا ممکن است آنها را متفاوت از نحوه وقوعشان به خاطر بسپاریم.
خاطرات نادرست بیشتر از آن چیزی است که ممکن است تصور کنید! از آنجایی که تجربیات و دانش ما خاطرات را تشکیل می دهد، ما دائماً اطلاعات جدیدی را جمع آوری می کنیم که خاطرات ما را تغییر می دهد. یکی از نمونههای جریان اصلی حافظه کاذب، «اثر ماندلا» است که در آن میلیونها نفر به دروغ مرگ نلسون ماندلا را در دهه 1980 در زندان به یاد میآورند، زمانی که در واقعیت، او از زندان آزاد شد، به عنوان رئیسجمهور آفریقای جنوبی خدمت کرد، و تا قبل از مرگ نلسون ماندلا نمرده بود. 2013. اصطلاح “اثر ماندلا” اکنون به صورت محاوره ای برای توصیف این خاطرات نادرست مشترک استفاده می شود.
در حالی که تحریف حافظه می تواند به طور خود به خود به دلیل ادراکات نادرست، سوگیری ها یا درهم آمیختگی ها اتفاق بیفتد، همچنین می تواند عمداً از طریق پیشنهاد، اجبار یا دستکاری کاشته شود. یک خاطره کاذب می تواند به اندازه یک خاطره واقعی صادق باشد و درک ما از جهان و تجربه زیسته ما را درست مانند هر خاطره واقعی شکل دهد.
دستکاری حافظه کاذب
خاطرات کاذب را می توان به عنوان ابزاری برای کنترل در روابط توهین آمیز، فرقه ها و دیگر موقعیت های سوء استفاده فردی مانند درمان مضر استفاده کرد. این تاکتیکهای دستکاری، احساس یک فرد از واقعیت را تحریف میکند، اعتماد به نفس او را از بین میبرد و آنها را از شبکههای حمایتی خود جدا میکند.
در روابط توهین آمیز، اغلب از خاطرات دروغین برای فشار به قربانی استفاده می شود. شریکی با نفوذ نامناسب ممکن است قربانی را متقاعد کند که درگیری ناشی از کاستیهای قربانی است، سرزنشها را به گردن او بیندازد و او را وادار کند که باور کند چیزها متفاوت از آنچه در واقع اتفاق افتادهاند اتفاق افتاده است. با گذشت زمان، قربانی این روایت های نادرست را درونی می کند و در واقعیت آنها تردید می کند. این تاکتیک باعث ایجاد حالت سردرگمی و شک به خود، افزایش اتکا و وابستگی به سوء استفاده کننده می شود.
در فرقهها، خاطرات دروغین در مقیاس بزرگتری به سلاح تبدیل میشوند.
رهبران فرقه اغلب اعضا را متقاعد می کنند که گذشته خود را از طریق ایدئولوژی خود تفسیر کنند. پیروان اغلب مجبور میشوند باور کنند که خانوادههایشان مورد سوء استفاده قرار میگرفتند و زندگیشان قبل از فرقه مملو از حوادث آسیبزا بود، حتی اگر اینطور نبود. حتی ممکن است متقاعد شوند که تماس با خانواده آنها را در معرض خطر جدی قرار می دهد. رهبران فرقه با کاشتن این خاطرات، اعضای فرقه را از نفوذ بیرونی منزوی میکنند، آنها را بیشتر به دکترین خود میکشانند و بیاعتمادی را نسبت به حمایتهای خارجی و نهادهایی که تمایلی به کمک به آنها برای تشخیص سوءاستفاده نداشتند، ایجاد میکنند، اعتماد و وابستگی به گروه را تقویت میکنند. بنابراین، این تکنیک نه تنها روابط خود را با عزیزان قطع میکند، بلکه اعضا را متقاعد میکند که فرقه تنها منبع ایمنی آنهاست و نفوذ و فرار از بیرون را تقریبا غیرممکن میکند.
رهایی از حافظه کاذب
خاطرات نادرست ابزار قدرتمندی است که توسط فرقه ها، درمانگران غیراخلاقی و سوء استفاده کنندگان برای کنترل و منزوی کردن افراد از شبکه های حمایتی و کاشتن شک و تردید به خود استفاده می شود.
افراد با دریافت کمک حرفه ای لازم است نفوذ ناروا و دستکاری حافظه را تشخیص دهند و به دنبال حمایت اخلاقی باشند.

